به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا، «حمید حبشی» در برنامه «بدون توقف» با اشاره به اینکه ما در موضوع تأمین غرائز چند شبهه داریم، عنوان کرد: یکی اینکه این غرائز موقتی نیستند، دوم اینکه در یک رابطه تأمینها در سطح باقی نمیمانند و سوم اینکه این تأمین نیاز آثارش روی افراد باقی مانده و خاطره این سابقه روی روح و جسم اثر میگذارد، در تأمین عواطف اگر هیچ تأمین نیازی هم نباشد و فقط به قصد عاطفه برویم چون انسان فراتر از جسم روح است، اگر روحش در انس و عاطفه با کسی قرار گرفت، این عطش برای تجدید آن عاطفه آن قدر به روح و روان او میچسبد که از او جدا نمیشود و این میشود که فرد میگوید میخواهم فراموش کنم اما نمیتوانم، پس در درگیر شدن عواطف همه آثار غزائز وجود دارد به علاوه آن فشار و کشندگی عمیق در افراد.
وی در ادامه در خصوص بحث وجود رابطه برای کسب شناخت نیز گفت: خیلیها عقیده دارند برای کسب شناخت، رابطه ضرورت دارد من به عنوان آدمی که 20 سال است مشغول مشاورهام و ازدواجهای ناموفق بسیاری دیدم که با ارتباط شکل گرفته اما لزوما شناخت درستی از آن حاصل نشده حرفم این است که اگر در این رابطه وابستگی شکل گرفت و بهرهها گرفته شده و فرد دید انتخابش اشتباه هم بوده اگر عقب هم برود به خودش ضرر زده، چون در بدو ورود فرد ویژگیهای خودش را نشان نداده، بعضیها اصلا به قصد سوءاستفاده وارد رابطه میشوند اما میگویند قصد ما شناخت است، اما بعد که دیگر سوءاستفاده خودش را کرد و بهرهها را برد برای اینکه مثلا دختر را رد کند تازه از خودش اطلاعات منفی میبافد و میگوید تو حیفی برو، من آن کسی که فکر میکنی نیستم.
این کارشناس خانواده با تأکید بر اینکه اصلا شناخت از طریق رابطه به دست نمیآید، یادآور شد: چون اغلب افراد در مدت رابطه عادات و ویژگیهای بدشان را بروز نمیدهند ممکن است قصدشان هم فریب نباشد، حرمت و شأنشان را جلوی طرف مقابل حفظ میکنند. لذا ما باید قبل از اینکه وابستگیها شکل بگیرد بتوانیم طرف مقابل را بشناسیم. وقتی ارتباط اتفاق افتاد یک داد و ستدهایی شکل گرفته و فرد بخشی از وجودش را عرضه کرده و نمیتواند بگوید به اول خط بازمیگردم و چون دیگر عاطفهاش درگیر شده حتی اگر بفهمد که فرد مقابلش مناسبش نیست نمیتواند عقب بکشد، لذا شناخت متوقف و منوط به ایجاد ارتباط نیست. اگر کسی قصد داشته باشد ویژگی که در خودش وجود دارد بپوشاند، هر قدر که ارتباط را طولانی کنید نمیتوانید بگوئید در یک مرحلهای از دستش در میرود و خود واقعیاش را نشان میدهد.
حبشی با طرح این سؤال که پس کدام ارتباط منجر به شناخت میشود بیان کرد: ارتباطی که آدمها در آن صادق و صمیمی ویژگیهای خودشان را در این ارتباط نشان دهند، خوب اگر اینطور هم باشد که دیگر نیاز به ارتباط نیست میتوانیم همان ابتدا بگوئیم خودت را صریح و صادق معرفی کن، آن کسی که میخواهد راحت خودش ا معرفی کند که برای شناخت او دیگر نیاز به ارتباط نداریم، پس چون میدانیم ممکن است طرف ویژگیهای خودش را با صداقت مطرح نکند، به روش جایگزین نیاز داریم نه لزوما رابطه.
مدرس دورههای ازدواج دانشجویی در پایان عنوان کرد: ارتباط باید چیزی را بیاورد که مصاحبه و گفتوگو نمیآورد، مشکل اینجاست که ما مسیر مصاحبه با افراد را بلد نیستیم، علت این نیست که باید در مقدمه به ارتباط فکر کنیم، مشکل ما این است که در خواستگاری سراغ حرفهای کلی میرویم در حالیکه باید به روشنی از خواستهها و امیال واقعی خود و همچنین خصوصیات و ویژگیهایی حرف بزنیم که آزارمان میدهد. باید سراغ لوازم مصاحبهای برویم که منجر به شناخت میشود، اما اگر نظرتان این است که این شناخت از طریق ارتباط به دست میآید، نه، چراکه چند اشکال دارد و ممکن است اصلا تشخیص اشتباه پیدا کنید، در این صورت پاسخ ارتباطی که به انس ختم شده و فرد با وجود اینکه مطمئن است طرفش مناسب نیست به دلیل عاطفهای که درگیر شده انتخابش میکند چگونه میدهید؟ آثار ارتباط و مصاحبه یکسان نیست مصاحبه در مسیرش شناخت است ولی ارتباط آثار دارد.